loading...
مهندسی صنایع

مديريت وبلاگ بازدید : 23 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)

نتیجه:

شاید بتوان با همین منابع که در اختیار داریم به هدف برسیم.

  هدف را می شناسیم ابزارهای فراوانی دراختیار داریم اما نابلدی در مورد کاربرد ابزارها چنین بلایی بسرمان می آورد که    فقط موجب تلف شدن ابزارها میشویم و هزینه ها را زیاد می کنیم .

مدیرانی موفق می شوند که نردبانها را یکی یکی و با درنظرگرفتن اصول اخلاقی و علمی بپیمایند وگرنه موفقییتشان موقتی است و همان نردبانها باعث سقوطشان می گردد.

 3دلیل برای ضعف این مدیر می توان تصور نمود :

 

1.       عدم شناخت نیاز ها که مطابق آن ابزار رفع آن نیز شناسایی شود .

2.       عدم استفاده مناسب از ابزار ها یعنی عدم مدیریت امکانات

3.       عدم شناخت نقاط قوت سازمان

مديريت وبلاگ بازدید : 23 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)

روزی دانشمندى آزمایش جالبى انجام داد. او یک آکواریوم ساخت و با قرار دادن یک دیوار شیشه‌اى در وسط آکواریوم آن ‌را به دو بخش تقسیم ‌کرد. در یک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش دیگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.  ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى دیگرى نمى‌داد. 

او براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سویش حمله برد ولى هر بار با دیوار نامرئی که وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان دیوار شیشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد… 

پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله و یورش به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى آکواریوم و شکار ماهى کوچک، امرى محال و غیر ممکن است!  در پایان، دانشمند شیشه ی وسط آکواریوم را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت.. ولى دیگر هیچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى آکواریوم نیز نرفت !!! 

میدانید چـــــرا ؟ 

دیوار شیشه‌اى دیگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش دیوارى ساخته بود که از دیوار واقعى سخت‌تر و بلند‌تر مى‌نمود و آن دیوار، دیوار بلند باور خود بود ! باوری از جنس محدودیت ! باوری به وجود دیواری بلند و غیر قابل عبور ! باوری از ناتوانی خویش.        

مديريت وبلاگ بازدید : 22 دوشنبه 08 آبان 1391 نظرات (0)

یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و نا امید از خاورمیانه بازگشت .

دوستی از وی پرسید: «چرا در کشورهای عربی موفق نشدی؟»

وی جواب داد: «هنگامی که من به آنجا رسیدم مطمئن بودم که می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم. اما مشکلی که داشتم این بود که من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم:

پوستر اول مردی را نشان می داد که خسته و کوفته در بیان بیهوش افتاده بود.

پوستر دوم مردی که در حال نوشیدن کوکا کولا بود را نشان می داد.

پوستر سوم مردی بسیار سرحال و شاداب را نشان می داد.

پوستر ها را در همه جا چسباندم.»

دوستش از وی پرسید: «آیا این روش به کار آمد؟»

وی جواب داد: «متاسفانه من نمی دانستم عربها از راست به چپ می خوانند و لذا آنها ابتدا تصویر سوم،  سپس دوم و بعد اول را دیدند

 

درباره ما
وبلاگ تخصصي مهندسي صنايع دانشگاه پيام نور مرکز اليگودرز
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب و فعالیت وبلاگ را چگونه ارزیابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 32
  • آی پی امروز : 23
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 46
  • بازدید ماه : 44
  • بازدید سال : 224
  • بازدید کلی : 10,072